خانه ات خالی شده بانوی عشق
چادرت خاکی شده بانوی عشق
بعد تو حیدر شکسته از کمر
بعد تو بانوی خورشید و قمر
ای تمام هست و بود مرتضی
ای تجلیِ صفات مصطفی
بعد تو زینب به دستش شانه است
رد خونت روی مُهرِ خانه است
من چه گویم بعد تو از روزگار
بعد تو حیدر نخندد در بهار...