میخواهم یک چیز را با خودم حساب کنم!
از همان دو دوتا های عقلی که میگویند...
کجا خدایی به خوبی خدای من پیدا میشود؟
خدایان مصر را خبر کنید... خدایان یونان را صدا بزنید... به روم بروید و خدایانشان را بیاورید... خدایان هند و چین و ماچین... اصلا هر که هر خدایی دارد رو کند...
آپلو، رَع، آمیتیس، آتنا، هفاستوس، شیتا و....
هر چه خدا هست را بیاورید تا خودشان بگویند...
بگویند خدایی آنها بهتر است یا خدای من؟
خدایی که خشمش رحمت است و عذابش حکمت... خدایی کخ لبخندش جود است و دلتنگی اش سخا؟ خدایی که نور هدایتش را در سیاهی گناه هم خاموش نمیکند! خدایی که انتقام نمیگیرد، دروغ نمیگوید، خوشگذرانی نمیکند! خدایی که نه غذا میخواهد نه خواب!خدایی که هر که را صدا بزنی جواب میدهد:جانم بنده ی من!
خدایی که زیباست، لطیف است، مهربان است، بخشنده است، داناست و...
خدایی که بدی ندارد! خدایی که اگر جهنم دارد، اگر عذاب دارد، پیش از ما اوست که درد میکشد! دردِ گمراهیِ یکی از بندگانش!
خدای من خوب خدایی است...
آپلو، آتنا، رَع، آمون، زئوس، هرا، ژوپیتر، یونو، ایریز، مارس... هر چه هستید، هر چه بودید... شما خدایی نمیدانید... من خدایی دارم که آفریدگار شما نیز هست...شمایی که نمیدانم از کجا آمدید اما گمانم خودتان هم در جهلِ بَشری مانده اید و نمیتوانید بگویید: خدایی تنها برازنده ی آن کسی است که خالقِ آسمانها و زمین است...
حالا از اینها که بگذریم، خدای من بهتر است یا خدایی که مست میشود؟ خدایی که نمیداند، خدایی که بر کنار میشود، خدایی که مادر دارد، خدایی زاده شده و خدایی که میزاید؟
خدایم را دوست دارم، چون یگانه است و بی نیاز... بی نیاز از من و هر آنچه آفریده...
دو بعلاوه ی دو میشود من و خدایم به توانِ تنهایی هایش...