خانِ کَرَمت همیشگی بود
دریای کرامتت پر از حوصلگی بود
شبهای بلند را به سجده
روزت همه لحظه ها به روزه
خانِ کرمت بس که همش بود
بی حوصلگی بس که کَمش بود
بر سفره ی تو نان و نمک خورد
بر سفره نشست از کَرمش بُرد
سوسن به سلامت که رسیده
در دامن او قطره نه، که دریای چکیده
میلادِ مسعودِ امام حسنِ عسگری مبارک