بانوی شهر قم به خجالت نشسته ام
من در بقیع تو به زیارت نشسته ام
من بوده ام مجاورت اما خجالت است
گشتم مسافر و به ارادت نشسته ام
آواز قمریِ حرمِ تو شنیدنیست
وقت نقاره گوشه ی صحنت نشسته ام
پیچیده زمزمه در حرم شفا داده ای بسی
در گوشه ی حرم به شفاعت نشسته ام