سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چرک نویس من

شعر نمیگویم! شعر گفتن را دوست دارم... کاش شاعر شوم از برای دربارِ خداوندگار...
نظر

آسمان بار دگر در پیچ و تاب است

زمین از داغ او حالش خراب است

کاش آن لحظه قیامت میشد

خون تو خون خدا، بر او حرام است

گاهی زمین عطرش بهشتی میشود

حس نشستن در حرم احساس ناب است

شام بلا با زینبِ حیدر چه کردی؟

قلب تمام عرشیان بحرش کباب است

شرمنده ی روی حسینش شد لبالب

یک یاس از گلهای باغ او شراب است...