سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چرک نویس من

شعر نمیگویم! شعر گفتن را دوست دارم... کاش شاعر شوم از برای دربارِ خداوندگار...

#رمان_جدید

#رمان_مذهبی

#شیخ_عالیجناب

رمان جدید شیخ عالیجناب

بسم الله الرحمن الرحیم

تقدیم به مولایم، آقاجانم، امام زمانم عجل الله تعالی فرج الشریف. باشد که مورد رضایت ایشان باشد. و تقدیم به سربازان عصر ظهور...

22/12/1401

شیخ ما عالیجناب قصه هاست

قصه ما، گفته های شیخ ماست

هم قدم با شیخ تا کوی خدا

قصه کوتاه است!قد عمر ماست

شیخ آمد و قصه آغاز شد، داستانی از عاشقانه های شیخنا....

مقدمه

برگ خش خشی کرد و زیر پایش خرد شد، مثل همان نقل هایی که مادرم و مادرش روی سرمان میریختند و زیر قدم هایمان خرد می شد. او قدم میزد و من محو تماشای قدم هایش بودم. سنگینی نگاهم بود، یا دلتنگی خودش؛ نمی دانم! اما ایستاد. سرش را چرخاند، نگاهش به نگاهم گره خورد و لبخند زد. لبهایش تکان خورد. سوال هر روزه اش را پرسید و جواب هر روزه اش را گرفت:

شهید بشم؟

طاقت دارم بی تو بشم؟

غم هر روزه اش به چشمانش نشست. لبخند پر درد هر روزه اش، همان که بعد از این سوال و جواب میزند را، برایم تکرار کرد. وجدانم لگدی به قلبم زد و قلبم بیچاره تر از هر روز گفت: خب عاشقشم

#رمان_مذهبی_جدید

#رمان_جدید

??با رمان مذهبی جدید "شیخ عالیجناب" همراه ما باشید...??

splus.ir/romansaniehmansouri

eitaa.com/saniehmansouri

https://rubika.ir/romansaniehmansouri


کانال رمانهای مذهبی در ایتا، بله، سروش و روبیکا

splus.ir/romansaniehmansouri

eitaa.com/saniehmansouri

https://rubika.ir/romansaniehmansouri

https://ble.ir/romansaniehmansouri

رمان های 

از روزی که رفتی

شکسته هایم بعد تو

قصه گویی های من

پرواز شاپرک ها

اسطوره ام باش مادر

رویای مادر

آخرین نفر در باغ یاس

شیخ عالیجناب

دانلود فایل پی دی اف کامل پنج جلدی از روزی که رفتی

دانلود فایل پی دی اف رویای مادر


"آپلود"آپلودرمان جدید رویای مادر

نوشته سنیه منصوری

فایل پی دی اف رمان را در شبکه های اجتماعی سروش، ایتا، بله و روبیکا دانلود کنید

رمان های مذهبی «سنیه منصوری»

رمانهای مذهبی سنیه منصوری?? انتشار شرعا حلال است

https://ble.ir/romansaniehmansouri

splus.ir/romansaniehmansouri

rubika.ir/romansaniehmansouri

https://eitaa.com/saniehmansouri

آدرس آپلود عکس

https://s8.uupload.ir/files/img_20220924_085643_650_g85y.jpg

 

<a href="https://uupload.ir/view/img_20220924_085643_650_g85y.jpg" target="_blank"><img src="https://s8.uupload.ir/files/img_20220924_085643_650_g85y_thumb.jpg" border="0" alt="آپلود عکس" /></a>

 

<a href="https://uupload.ir/" target="_blank"><img src="https://s8.uupload.ir/files/img_20220924_085643_650_g85y.jpg" border="0" alt="آپلود عکس" /></a>

 

[URL=https://uupload.ir/view/img_20220924_085643_650_g85y.jpg][IMG]https://s8.uupload.ir/files/img_20220924_085643_650_g85y_thumb.jpg[/IMG][/URL]

 

[URL=https://uupload.ir/][IMG]https://s8.uupload.ir/files/img_20220924_085643_650_g85y.jpg[/IMG][/URL]

 

باتشکر از یو آپلود برای <a href="https://uupload.ir/">میزبانی رایگان عکس و فایل</a>

رویای مادر


رمان از روزی که رفتی 

مجموعه کامل 5 جلدی

با آیه همسفر شوید در فراز و نشیب دنیای پس از سید مهدی...

دانلود از کانال رمان های مذهبی سنیه منصوری

splus.ir/romansaniehmansouri

eitaa.com/saniehmansouri

https://rubika.ir/romansaniehmansouri

https://ble.ir/romansaniehmansouri


برگ خش خشی کرد و زیر پایش خرد شد، مثل همان نقل هایی که مادرم و مادرش روی سرمان میریختند و زیر قدم هایمان خرد می شد. او قدم میزد و من محو تماشای قدم هایش بودم. سنگینی نگاهم بود، یا دلتنگی خودش؛ نمی دانم! اما ایستاد. سرش را چرخاند، نگاهش به نگاهم گره خورد و لبخند زد. لبهایش تکان خورد. سوال هر روزه اش را پرسید و جواب هر روزه اش را گرفت:

شهید بشم؟

طاقت دارم بی تو بشم؟

غم هر روزه اش به چشمانش نشست. لبخند پر درد هر روزه اش، همان که بعد از این سوال و جواب میزند را، برایم تکرار کرد. وجدانم لگدی به قلبم زد و قلبم بیچاره تر از هر روز گفت: خب عاشقشم

#رمان_جدید

#شیخ_عالیجناب

رمان جدید شیخ عالیجناب

در نرم افراز های سروش، بله، ایتا، روبیکا ما را دنبال کنید

splus.ir/romansaniehmansouri

eitaa.com/saniehmansouri

https://rubika.ir/romansaniehmansouri

https://ble.ir/romansaniehmansouri