با فعال سازي تلفن همراه، مي توانيد بدون اتصال به اينترنت و از طريق پيامک اقدام به ارسال پيام عمومي و نظر در پارسي يار نماييد.
براي ارسال پيام به پارسي يار، کافيست + در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
براي ارسال نظر برای آخرين پيامي که با پيامک به پارسي يار فرستاه ايد، کافيست ++ در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
در ازاي ارسال هر پيامک براي پارسي يار مبلغ 130 ريال از اعتبار کاربري شما کسر خواهد شد.
براي بارگذاري فايلهاي رسانه اي اينجا را کليک کنيد.
در بخش آدرس رسانه، کليه آدرسهاي تصويري، آدرسهاي صوتي با فرمت mp3، wav، wma، mid و آدرسهاي فيلم با فرمت mp4، wmv، 3gp، 3gpp، avi، mov، flv و آدرسهاي فلش با پسوند swf پشتيباني مي شود.
همچنين کليپهاي مربوط به سايت آپارات، با لينک مستقيم آن کليپ پشتيباني مي شود.
توجه : برچسب هاي زير در متن ارسالي شما قابل استفاده است. در حين ارسال پيام براي
هر کاربر، داده مربوط به آن کاربر جايگزين اين بر چسب ها مي شود.
*pb:BlogNic* : عنوان کاربر در پارسي يار
*pb:BlogAuthor* : نام و نام خانوادگي مدير وبلاگ
*pb:BlogTitle* : عنوان وبلاگ
*pb:BlogUrl* : آدرس کامل وبلاگ
گزينه ها:
هر گزينه بايد در يک سطر مستقل قرار گيرد. گزينه ها با کليد Enter جدا شوند.
براي هر پيام حداقل دو و حداکثر ده گزينه قابل تعيين است.
+شنيده ام که حجِ تمامي، اي تمام حج... تمامِ معنيِ حجّي اي تمام حج... تو معني مسلم روضه ي رضوان... تمام ناتمام مني اي تمام حج... ( پريشاني هاي ذهن خسته)
+خدايا!اين چه امانتي است که بر دوشم نهاده اي؟ آسمان با همه ي وسعت و پهناوري اش، با همه ي جوش و خروش هايش از پسِ اين امانت بر نيامد!خوب شد آن چهارده نور امانت دارت شدند!به راستي که اين امانتداري در توانِ من نبود...
{a h=kusarevelayat}عليرضااحساني نيا{/a} شايد حتي نخواهد بود... - چرک نويس من
{a h=haftasman}2 هفت آسمان{/a} نظراتشون محترمه... هر کس نگاهي به دنيا داره...گاهي خوبه از دريچه ي نگاهِ ديگران خودت و افکار و انديشه هاتو ببيني! @};- - چرک نويس من
+خدايا!بيا يک قراري بگذاريم! هر چه من گفتم گوش نکن!هر چه خواستم اجابت نکن! هر چه دوست داشتي بده، شکرت... هر چه خواستي بگير، باز هم شکرت... آخر من همش چيز هاي کوچک و بي ارزش ميخواهم و تو چيز هاي بي ارزش و کوچک را ميگيري و چيز هاي بزرگ و با ارزش ميدهي... من بلدِ اين زندگيِ دنيا نيستم، تو بهتر اين بازي را بلدي...
+مينويسم مادر... بخوان پدر....! مظلومِ هميشه ي تاريخ بود پدر... همه از داغِ دلِ مادر ميگويند! يک نفر پيدا ميشود که از زخمِ شانه هاي پدر بگويد؟!؟ پدر! اي مظلومِ هميشگيِ تاريخ! دوستت دارم! تو را دوست دارم...آنقدر زياد که تاريخ حسرت زده ي اين احساس شود...
+بانو! به آنچه هستي فخر کن! به بانو بودنت! به رويشِ کودکي درونِ بطنت! ميداني بانو؟ در هر زني سِرّي نهفته است... تو معجزه ي هر روزه ي خدارا نشان ميدهي... از ذره اي ناچيز، کودکي را به تن ميکشي! بانو!فخر فروشي کن که تو مرداني را زاده اي که ارکان ميشوند در دنيا! فخر فروشي کن به آنچه خدا در تو قرار داده! فخر به زن بودن، عفت داشتن است...
+يا رسول اللّه... اي نورِ چشميِ خدا... چگونه مرا شرم نباشد وقتي که عمري گذرانده ام و تو را نشناخته ام! اي صاحبِ کوثر! اي وارثِ تمامِ پيامبران! من حتي درکِ درستي لز اين واژگاني که بر زبان ميرانم، ندارم! شرم بر من که تو را نشناختم و عارف به حق شما و فرزندانتان نبوده ام... شرم بر من...
+خدايا! به ايمان آسيه (س)! به عفت مريم (س)! به کرامت خديجه (س)! به عصمت فاطمه الزهرا (س)! ايمانم ده! عفتم ده! کرامتم ده! عصمت برايم زياد است!خودم ميدانم!اصلا هر چه ميخواهي ده که تو مهربان ترينِ مهربانان و بخشنده ترينِ بخشندگاني..
+شنيده ام که هواي حرم پر از عشق است... پر از حضور تو و طراوتِ ياس است... شنيده ام حرم حامي عشق است... تمام صحن و سرايش تمامتِ ياس است... ( پريشاني هاي ذهنِ خسته)
+خداي من، دلتنگي هايم را Like ميکند... براي بي قراري هايم comment ميگذارد... دوست داشتن هايم را share ميکند... خداي من همه جا هست و جاي همه را پر کرده است... خدا! Like ام کن!
+يک بارِ دگر لب بگشا جانم ده....يک بار بگو آمده ام اي آقا... يادتو هست که من مشق الفبا کردم؟... اولين بار تو را مَرد نوشتم آقا... ( پريشاني هاي ذهنِ خسته)
+چه روزهاي سختي است روزهاي نبودت... آنقدر سخت که راهِ نفس ميبندد... آنقدر سخت که از پا مي اندازد و به زانو در مي آورد مرا... فِراق بس نيست؟ يعني هنوز اسماعيلِ درونم را به قربانگاه نبرده و سر نبريده ام؟يعني هنوز مخلص نشده ام که اين فِراق را پاياني نيست؟!
+باز هم جمعه رسيد و خبر آمدن يار نيامد...باز هم صبر و قراري که ندارم که نيامد...با هم جمعه رسيد و گذرد از پس امروز... باز هم جمعه و شنبه، گذر عمر من و دوري از تو... (پريشاني هاي ذهنِ خسته)