پارسي يار
شبکه اجتماعي پارسي زبانان [نسخه آزمايشي]
شبکه اجتماعي پارسي زبانان [نسخه آزمايشي]
RSS
چرک نويس من
چرک نويس من
پيام هاي برگزيده مجله پارسي نامه اتاق پيشنهادات پارسي نامه همه‌ي پيامهاي پارسي يار
چرک نويس من
چرک نويس مناستان قم / قم
پيام هاي برگزيده مجله پارسي نامه اتاق پيشنهادات پارسي نامه همه‌ي پيامهاي پارسي يار
برگزيدگان مجله در اسفند 1403
1 - عارفانه هاي يک دوست
1 - جوادتبريزي
2 - .: ام فاطمه :.
2 - * راوندي *
سي رتبه برگزيده بر اساس تعداد کل پيام در مجله
1 - آواي روستا
2 - « لنگرودي »
3 - *ابرار*
4 - ذره بين زنده
5 - * گل نرگس *
6 - تبسم بهار ♥
7 - قافيه باران
8 - خادمة الشهدا
9 - علي در کلبه درويشي
10 - محمد_عابديني
11 - ياسيدالکريم
12 - هما بانو
12 - * کميل *
13 - .:راشد خدايي:.
14 - *بنت فاطمه*اظهر
15 - گلهو قطعه اي ازبهشت
16 - انديشه نگار
17 - *زهرا.م
18 - مجنون الحسين ع
19 - *ميثم*
20 - ||عليرضا خان||
21 - شبستان نور
22 - * هاتف *
23 - در انتظار آفتاب
24 - «امير معظم»
25 - *قاصدك*
26 - ♥ ح. بالايي
27 - ساعت يك و نيم
27 - محمد جواد س
28 - شهريار کوچه ها
28 - مهسا خانوم
29 - ميراب عطش
30 - قلمدون
30 - *سحربانو*
+
خداوندا مرا هم عاشقم کن... سپس، مثل شهيدان واله ام کن... خداوندا شهادت قصه دارد... چرا دردش برايم غصه دارد؟... خداوندا کجا رفتند آنها؟... چه ديدند در جهان آن باغبانها؟.. خداوندا مرا هم عاشقم کن...
+
از جودِ جواد است که ما جاويديم... از راز رضا است که ما مدهوشيم... ما شيعه ي اين باغ مصفا شده ايم... اول بخدا زنده به نام و کرم و جود شديم... ( پريشاني هاي ذهنِ خسته)
+
خواب مشهد ديده ام، پابوس آقا رفته ام... خواب آن دلبر که دل برده ز اهل دين و دنيا رفته ام... خواب ديدم مُرده ام سمت زيارت رفته ام....در ميان مرگ من دنياي فردا ديده ام...
+
شکر خدا که عباس شد يار کربلا... بشمار يک به يک روزهاي کربلا... شکر خدا که قمر دار شد هاشمي... ماه تمام کرب و بلا شد به غمزه اي... ( پريشاني هاي ذهن خسته)
+
خدا را شکر مولايم حسين است... به وقت مرگ بر لب يا حسين است... خدا را شکر ذکر روز و شبها... دعا و ذکر سجادش به لبها... (پريشاني هاي ذهنِ خسته)
+
نبضِ خدايي دنيا پدر شده... ليلا چقدر شبيه حضرت مادر شده... علي شدي و پدر مست چشم پيمبرت...دنيا سراسيمه از روز عاشرت... روي زمين که پر شده از اين تن علي... ليلا نشسته تماشا کند همي...(پريشاني هاي ذهنِ خسته)
+
کاش زمين روضه ي رضوان نداشت... در دل خود حسرت قران نداشت... کاش زمين بود و نداي علي (ع)... صوت دل انگيزِ نواي نبي... کاش دل از حسرت او پُر نبود... ميخ در و صورت مادر کبود... کاش که او رُخ بنمايد به ما... کاش که حسرت نشود رُخ نَما... (پريشاني هاي ذهنِ خسته)
بسيار عالي - انديشه نگار
{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} سپاس - چرک نويس من
خيلي زيبا و عالي - هما بانو
+
آنقدر تعداد نظر ها و بازنشر ها و پسند ها برايم مهم شد که يادم رفت ببينم چه مينويسم!يادم رفت ببينم تو نوشته هايم را پسند ميکني يا نه... ببخشيد که عقلم، به چشمم هست خدا...
يادم رفت ببينم تو نوشته هايم را پسند ميکني يا نه... ببخشيد که عقلم، به چشمم هست خدا... @};- @};- @};- - رايحه ي انتظار
+
دستهايم خاليست... آنقدر زياد که گاهي خودم هم وحشت ميکنم... ميشود دستم را بگيري؟ميشود کرمت شامل حالم شود و دستهايم پر شود؟ يا صاحب الزمان! دستهايم را بگير...
+
شبي در خواب ديدم آمدي تو... پريدم ديدم عطر ياس مي آيد... کنارِ بسترم يک دسته نرگس.... گمانم آمدي، ديدي که خوابم باز رفتي.... ( پريشاني هاي ذهن خسته)
بسيار زيبا... - انديشه نگار
تشکر از نگاه زيباتون - چرک نويس من
{a h=Cherkneviseman}چرک نويس من{/a} @};- - انديشه نگار
+
دوستت دارم خداي بي پناهي هاي زينب.. دوستت دارم خداي بي قراري هاي عباس... دوستت دارم خداي خستگي هاي رقيه... دوستت دارم خداي دردهاي خيس و خسته... دوستت دارم خداي کربلا، مکه، مدينه...دوستت دارم خداي مسجد و محراب کوفه...دوستت دارم خداي کاظمين و طوس و مشهد...
دوستت دارم خداي سامرا در غربتش مانده...
دوستت دارم خداي کوثر و قدر و محمد (ص)...
دوستت دارم خداي مريم و خضر و خديجه (س)...
دوستت دارم خدا
(پريشاني هاي ذهنِ خسته) - چرک نويس من
+
رجب که مي آيد... عطر دعاي سحر را با خود مي آورد... رجب آمد... به انتظار تو نشسته ايم اي ماه خدا...
+
بوي عيدي بوي تو... بوي ياس و نرگس... عطر تند صلوات... وسط سفره ي عيد... بوي شالِ سبز آقا که نشسته روي خاک... با اينا دلتنگيمو خاک ميکنم... با اينا خستگيمو سر ميکنم... (پريشاني هاي ذهنِ خسته)
+
تازه فهميدم که اصلا در پي آقا نمي رفتم... شبي ديدم که او آمد ولي در خود نميديدم... نبودش همتي در من که از جايم بپاخيزم... بگفتم حال او اينجاست... بماند فرصتي ديگر... ( پريشاني هاي ذهنِ خسته)
+
شبي آهي کشم از ناي جان تا بر بياندازد ز اين دنياي پست و دون... تمام بي پناهي، بي گناهي، بي سرانجامي هاي اين دنياي بد کينه... شبي آهي کشم از ناي جان تا کاخ ظلم و هر چه ظالم را براندازد... منم من، آنکه در دل صد هزاران درد دارد... منم من، آنکه دلدارم تويي يا رب... ببين اين روزهايي که دوباره عيد مي آيد... يکي سالِ دگر هم رفت و نيامد جان ما آخِر..
. به آن موعود و آن منجي به آن صاحب زمان مهدي (عج)... بگو حالم شده خسته، بگو عيدم نمي آيد اگر نايي... بيا جان جهان از توست... بيا عِطرِ بهار از توست... بيا تا آه من خاکسترم کرده در اين دنياي ظلماني... (پريشاني هاي ذهنِ خسته) - چرک نويس من
▌► | ► | ◄