پارسي يار
شبکه اجتماعي پارسي زبانان [نسخه آزمايشي]
شبکه اجتماعي پارسي زبانان [نسخه آزمايشي]
RSS
چرک نويس من
چرک نويس من
پيام هاي برگزيده مجله پارسي نامه اتاق پيشنهادات پارسي نامه همه‌ي پيامهاي پارسي يار
چرک نويس من
چرک نويس مناستان قم / قم
پيام هاي برگزيده مجله پارسي نامه اتاق پيشنهادات پارسي نامه همه‌ي پيامهاي پارسي يار
برگزيدگان مجله در فروردين 1404
1 - در انتظار آفتاب
1 - جوادتبريزي
سي رتبه برگزيده بر اساس تعداد کل پيام در مجله
1 - آواي روستا
2 - « لنگرودي »
3 - *ابرار*
4 - ذره بين زنده
5 - * گل نرگس *
6 - تبسم بهار ♥
7 - قافيه باران
8 - خادمة الشهدا
9 - علي در کلبه درويشي
10 - محمد_عابديني
11 - ياسيدالکريم
12 - هما بانو
12 - * کميل *
13 - .:راشد خدايي:.
14 - *بنت فاطمه*اظهر
15 - گلهو قطعه اي ازبهشت
16 - انديشه نگار
17 - *زهرا.م
18 - مجنون الحسين ع
19 - *ميثم*
20 - ||عليرضا خان||
21 - شبستان نور
22 - * هاتف *
23 - در انتظار آفتاب
24 - «امير معظم»
25 - *قاصدك*
26 - ♥ ح. بالايي
27 - ساعت يك و نيم
27 - محمد جواد س
28 - شهريار کوچه ها
28 - مهسا خانوم
29 - ميراب عطش
30 - قلمدون
30 - *سحربانو*
+
شنيده اي که ميگويند: يک روز هم در کوچه ي ما عروسي ميشود؟ کاش آن روز بيايد که کوچه کوچه را شيعيان چراغان کنند براي قدومت ياسِ نرگس!آن روز در کوچه ما هم عروسي ميشود...
^ 96/9/1
+
به عيسي ابن مريم بگوييد (( نفست حق است! به گلِ نرگسِ باغِ ياسهاي علي ع بگو بس است ديگر!بيا))
^ 96/9/1
+
عاقبت داغت بر دل کوچه ها ماند... عاقبت حسرت سلام کردن به تو در دل کوچه ها ماند... داغي که با شيريني آمدن ربيع هم سرد و شيرين نشد...شيريني دنيا از وجود تو بود اي غريب کوچه ها...
+
غريب تر از رضا، حسن باشد... که در ميان مدينه تنش کفن باشد... نه بارگاه و ضريحي نه گنبدي دارد... نه مثل حضرت زينب مدافعي دارد...(پريشاني هاي ذهنِ خسته)
^ 96/8/25
+
کنارِ قبر پيغمبر ندادند... حسن را هم به خانه ره ندادند...به غربت در بقيعش جاي دادند...(پريشاني هاي ذهنِ خسته)
^ 96/8/25
+
بساط اربعين را که جمع کرديد، پرچم عزا برافرازيد... حضرت زهرا به ماتم پدر مينشيند...امان از دلِ مادر سادات! دورش را شلوغ کنيد...يکي از پدر بخواند، يکي از حسنش (ع)، يکي از داغ بر دل مانده حسين (ع)... يادتان نرود از رضايش (ع) هم بخوانيد.... داغ ها بر دل زهراي علي (ع) بنشاندند....
^ 96/8/19
+
يکي گفت: {اينها سرمايه هاي کشور را ميکشند} دلم گرفت... روزي بود که عباس پايش رکاب زينبش بود...جانش بود و زينبش... غيرت داشت! فرزند حيدر کرار بود و غيرت علي (ع) را به ارث برده بود....جان ميداد ولي نميگذاشت نگاه نامحرم به خواهرش بيفتد!خواهرش عالمه بود...فهيمه بود... سخنور و سخندان بود... اما جان ميداد تا صدايش را نامحرم نشنود...حالا سرمايه هاي کشورت را نميدهي؟ غيرتت کجاست؟حواست هست زينب ناموس خداست؟
^ 96/8/18
+
برادر داري؟خواهر داري؟ تا حالا شده است کسي نگاه چپ به تو کند و برادرت قد علم کند که آهاي! چشمانت را درويش کن! تا حالا شده کسي نظر بدي داشته باشد و تو پشت برادرت پنهان شوي که نشان دهي پناه داري؟ تا حالا برادرت برايت غيرتي شده است؟؟ چهل روز است زينب عباس ندارد تا غيرتي شود برايش! چهل روز است نگاه نامحرمان روي زينب است و حسين جانش (ع) نيست که پناه گيرد پشت برادر!چهل روز است...
^ 96/8/18
▌► | ► | ◄