با فعال سازي تلفن همراه، مي توانيد بدون اتصال به اينترنت و از طريق پيامک اقدام به ارسال پيام عمومي و نظر در پارسي يار نماييد.
براي ارسال پيام به پارسي يار، کافيست + در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
براي ارسال نظر برای آخرين پيامي که با پيامک به پارسي يار فرستاه ايد، کافيست ++ در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
در ازاي ارسال هر پيامک براي پارسي يار مبلغ 130 ريال از اعتبار کاربري شما کسر خواهد شد.
براي بارگذاري فايلهاي رسانه اي اينجا را کليک کنيد.
در بخش آدرس رسانه، کليه آدرسهاي تصويري، آدرسهاي صوتي با فرمت mp3، wav، wma، mid و آدرسهاي فيلم با فرمت mp4، wmv، 3gp، 3gpp، avi، mov، flv و آدرسهاي فلش با پسوند swf پشتيباني مي شود.
همچنين کليپهاي مربوط به سايت آپارات، با لينک مستقيم آن کليپ پشتيباني مي شود.
توجه : برچسب هاي زير در متن ارسالي شما قابل استفاده است. در حين ارسال پيام براي
هر کاربر، داده مربوط به آن کاربر جايگزين اين بر چسب ها مي شود.
*pb:BlogNic* : عنوان کاربر در پارسي يار
*pb:BlogAuthor* : نام و نام خانوادگي مدير وبلاگ
*pb:BlogTitle* : عنوان وبلاگ
*pb:BlogUrl* : آدرس کامل وبلاگ
گزينه ها:
هر گزينه بايد در يک سطر مستقل قرار گيرد. گزينه ها با کليد Enter جدا شوند.
براي هر پيام حداقل دو و حداکثر ده گزينه قابل تعيين است.
+شيخ ما عاليجناب قصه هاست
رمان شيخ عاليجناب
"اينقدر شکست و پرتاب کرد که خودش خسته شد. اينقدر داد زد که خودش خسته شد. خسته شد و نشست. کمي سکوت کرد.من از زخم ها پر بودم مثل مهتاب!"
#شيخ_عاليجناب
+آخر به وصال پدرت رسيدي نازدانه؟
پس چرا اين وصال شيرين تو، اين همه سال داغ است بر دل؟
چرا عمه جانمان کمر خم کرده؟
چرا چشمهاي همبازي هايت اشکبار است؟
چه وصال غريبي
چه درد عجيبي
شهبانو رقيه جان
وصال بابايت مبارکت
سلام ما جا مانده ها را به ارباب برسان:'(
+پسرم پاشو، مادرت اومد
قصه کوتاهه، آرزوت اومد
آرزوش بوده، رخت داماديت
تن تو کرده، کفن خونيت
پسرم پاشو، آرزوم پاشو
تو که تب کردي، مادرت دق کرد
سرِ بالينت، خيلي هق هق کرد
آرزوهاشو، واسه تو چال کرد
تا که خنديدي، دنياشو ول کرد
واسه تو دق کرد، آرزو چال کرد
واسه ديدارت، سرِ خاک اومد
با يک گل اومد، دلِ چاک اومد
مادرت اومد، پرِ خون اومد
پي تابوتت، با جنون اومد
مادرت اومد، مادرت اومد
داستان (روياي مادر)
+رسم است به عاشورا، اکبر بشود اربا
رسم است عبا پيچي، بر پيکر عاشورا
رسم است به عاشورا، اين شادي و پاکوبي
رسم است جهان پر غم، پاکوبي احساسي
رسم است تن قاسم، بر خاکِ و مظلومه
رسم است پدر در خاک، مولا بزند بوسه
نوبت به عبا باشد، اينک به تن قاسم
رسم است به خون شستن، با رمز تو اي القاصم
(دلتنگي براي سپهبد دوران)
+اسطوره زمانه تويي اشتر علي
من مانده ام بعد تو ياور ولي
سوگند ميخورم بعد تو قاسمم
پا در کاب و مهيا و عازمم
تا روز انتقام توغرقِ در عزا
در روز محشرشان ميدهند بها
(دلتنگي براي سپهبد دوران)
+روي قبرش بنويسيد پدر بود که رفت
آخرين حرف لبش وقت سفر بود که رفت
بنويسيد پدر با همه جانش جنگيد
شاهد خستگي اش وقت سحر بود که رفت
آخرين خط بنويسيد پدر محرم بود
محرم اهل حرم اهل خطر بود که رفت
(دلتنگي براي سپهبد دوران)
+نيمه شعبان ما با عطر ياس و نرگس عطراگين و زيباست...
شمع و چراغ خانه ي ما ياد زهراست...
اي نو بهاران ياد داري که شب ميلاد مهدي...
عرش و زمين از نور انوارش درخشاست...