پيامهاي ارسالي
+
شيخ ما عاليجناب قصه هاست
رمان شيخ عاليجناب
"اينقدر شکست و پرتاب کرد که خودش خسته شد. اينقدر داد زد که خودش خسته شد. خسته شد و نشست. کمي سکوت کرد.من از زخم ها پر بودم مثل مهتاب!"
#شيخ_عاليجناب
رمان شيخ عاليجناب
"اينقدر شکست و پرتاب کرد که خودش خسته شد. اينقدر داد زد که خودش خسته شد. خسته شد و نشست. کمي سکوت کرد.من از زخم ها پر بودم مثل مهتاب!"
#شيخ_عاليجناب
هايدي
03/6/20
+
سلام دوستان عزيز! با مدد الهي و نگاه شهداي عزيز، نگارش جلد چهارم و آخر از مجموعه (از روزي که رفتي) با نام "اسطوره ام باش مادر" به پايان رسيد.
*ترخون بانو*
99/6/20
+
پسرم پاشو، مادرت اومد
قصه کوتاهه، آرزوت اومد
آرزوش بوده، رخت داماديت
تن تو کرده، کفن خونيت
پسرم پاشو، آرزوم پاشو
تو که تب کردي، مادرت دق کرد
سرِ بالينت، خيلي هق هق کرد
آرزوهاشو، واسه تو چال کرد
تا که خنديدي، دنياشو ول کرد
واسه تو دق کرد، آرزو چال کرد
واسه ديدارت، سرِ خاک اومد
با يک گل اومد، دلِ چاک اومد
مادرت اومد، پرِ خون اومد
پي تابوتت، با جنون اومد
مادرت اومد، مادرت اومد
داستان (روياي مادر) ادامه...
قصه کوتاهه، آرزوت اومد
آرزوش بوده، رخت داماديت
تن تو کرده، کفن خونيت
پسرم پاشو، آرزوم پاشو
تو که تب کردي، مادرت دق کرد
سرِ بالينت، خيلي هق هق کرد
آرزوهاشو، واسه تو چال کرد
تا که خنديدي، دنياشو ول کرد
واسه تو دق کرد، آرزو چال کرد
واسه ديدارت، سرِ خاک اومد
با يک گل اومد، دلِ چاک اومد
مادرت اومد، پرِ خون اومد
پي تابوتت، با جنون اومد
مادرت اومد، مادرت اومد
داستان (روياي مادر) ادامه...
شهيد هادي
99/6/20
+
رسم است به عاشورا، اکبر بشود اربا
رسم است عبا پيچي، بر پيکر عاشورا
رسم است به عاشورا، اين شادي و پاکوبي
رسم است جهان پر غم، پاکوبي احساسي
رسم است تن قاسم، بر خاکِ و مظلومه
رسم است پدر در خاک، مولا بزند بوسه
نوبت به عبا باشد، اينک به تن قاسم
رسم است به خون شستن، با رمز تو اي القاصم
(دلتنگي براي سپهبد دوران)
رسم است عبا پيچي، بر پيکر عاشورا
رسم است به عاشورا، اين شادي و پاکوبي
رسم است جهان پر غم، پاکوبي احساسي
رسم است تن قاسم، بر خاکِ و مظلومه
رسم است پدر در خاک، مولا بزند بوسه
نوبت به عبا باشد، اينک به تن قاسم
رسم است به خون شستن، با رمز تو اي القاصم
(دلتنگي براي سپهبد دوران)
در انتظار آفتاب
98/10/29

+
اسطوره زمانه تويي اشتر علي
من مانده ام بعد تو ياور ولي
سوگند ميخورم بعد تو قاسمم
پا در کاب و مهيا و عازمم
تا روز انتقام توغرقِ در عزا
در روز محشرشان ميدهند بها
(دلتنگي براي سپهبد دوران)
من مانده ام بعد تو ياور ولي
سوگند ميخورم بعد تو قاسمم
پا در کاب و مهيا و عازمم
تا روز انتقام توغرقِ در عزا
در روز محشرشان ميدهند بها
(دلتنگي براي سپهبد دوران)
هما بانو
98/10/25

+
انگشترت نگين سليماني من است
دستت شبيه ماه کربلايي من است
(دلتنگي براي سپهبد دوران)
دستت شبيه ماه کربلايي من است
(دلتنگي براي سپهبد دوران)
انديشه نگار
98/10/25
+
روي قبرش بنويسيد پدر بود که رفت
آخرين حرف لبش وقت سفر بود که رفت
بنويسيد پدر با همه جانش جنگيد
شاهد خستگي اش وقت سحر بود که رفت
آخرين خط بنويسيد پدر محرم بود
محرم اهل حرم اهل خطر بود که رفت
(دلتنگي براي سپهبد دوران)
آخرين حرف لبش وقت سفر بود که رفت
بنويسيد پدر با همه جانش جنگيد
شاهد خستگي اش وقت سحر بود که رفت
آخرين خط بنويسيد پدر محرم بود
محرم اهل حرم اهل خطر بود که رفت
(دلتنگي براي سپهبد دوران)
*مرگ بر آمريکا*
98/10/21

+
عطر رمضان باز رسيدست
سفره ي بازِ خداوند همينست
اي جان به فداي مقدم يار
از برکت حضرت الزمانست
سفره ي بازِ خداوند همينست
اي جان به فداي مقدم يار
از برکت حضرت الزمانست
زنگ تفريح 2
98/2/10
برای مشاهده پیام های بیشتر لطفا وارد شوید