سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چرک نویس من

شعر نمیگویم! شعر گفتن را دوست دارم... کاش شاعر شوم از برای دربارِ خداوندگار...
نظر

بوی غدیر که آمد، دلم لرزید...شنیده ام دست علی (ع) که بالا رفت، سر حسینش (ع) را بر نیزه کردند...

غدیر را ندیده گرفتند...من پر رنگ مینویسمش تا فریاد شود به گوش جهان شاید این بار قصه ی کربلا عوض شود...


در کربلا چه بود که اینگونه عرفات را به گرد و خاک سپردی؟ چه در کربلا بود که حج الوداعت را نا تمام گذاشته و اسماعیل هایت را به قربانگاه برده و زینبت سعی صفا و مروه اش را در تل زینبیه و خیام تو به جا آورد...راستی، دیدی چه شد؟ هر چه اسماعیل کوچکت پا بر زمین کوبید چشمه ای جاری نشد... مظلوم تر از تو در دنیا کسی هست ای قربانی قربانگاه عشق؟